ذاکر شاهنشه خوبان برفت/
تابه جنان در بر جانان برفت/
() آن ذاکر بی ادعا/
وقت سحر آن مه تابان برفت/

#شاعر_استاد_جانباز

نغمه سرای علی حیدرکرار رفت/
مرد نوای سحر،به سوی دلدار رفت/
شاعراهل بیت وصاحب ذکر ونفس/
عاقبت از بین ما سید قهار رفت/

#مجید_یزدانی


#پندیات_استاد_پیرغلام_حاج_علی_آهی
روحش_شاد_یادش_گرامی

محرمی کو که شود محرم اسرار کسی/
جز خدا نیست کسی راز نگه دار کسی/
پرده در پرده اسرار تو را پاره کند/
پرده برداری اگر از سر اسرار کسی/
بشکند سنگ مکافات تو را شیشه عمر/
بشکنی گر دل غمدیده افکار کسی/
گردداز دست ستم پیشه ترا خانه خراب/
گر ز انگشت زنی صدمه به دیوار کسی/
گهر آبروی خلق مبر آگه باش/
وای بر آنکه برد گوهر شهوار کسی/
اثر خیر تو از لوح زمان محو شود/
محوسازی اگر از بخل تو آثار کسی/
از چراغ دل تو روشنی وسوز برند/
گر که خاموش کنی شمع شب تار کسی/
پرده عفت ناموس تو درند اگر/
به خیانت نگری تا که به دلدار کسی/
خارها بر دل وجانت نهد دست سپهر/
گر بچینی گلی از گلبن گلزار کسی/
رسوایی تو بر سر بازار زنند/
گر شوی باعث بدنامی وآزار کسی/
گره از کار تو جز حق نگشاید ((آهی))/
که به جز حق نبود باخبر از کار کسی/

منبع ؛دیوان آهی


#سبک_ریتمیک_ #نوحه_سنتی_
#پیر_غلامان_
#چهارپایه_خوانی
-------------------"-'-----------------------------
به نام خالقی که بهترین است/
خداوند کرام الکاتبین است/
چه گویم من از این ظاهر فریبان/
ازاین ظاهر فریبان مسلمان/
علی مولایم، ظاهر آرایی نخواهد/
فریب و بی سر وپایی نخواهد/
گرذاکرحسینی، باید که یک رنگ باشی/
نه در پی شهرت و، نه اهل نیرنگ باشی/
---------------"------------------"---------------
مداح جان؛
رهی غیر از ره حیدر نجویی/
به جز مدح علی ذکری نگویی/
نخوان ریتمی ،عدو برما بخندد/
بخوان سبکی ،که زهرا می پسندد/
اگر تو نوحه خوانی، نوحه خوان باش/
به معنای حقیقی روضه خوان باش/
بخوان نوحه پسندد حی قادر/
به قول شاعر عریان و طاهر/
مخوان سبکی که فردا ننگت آید/
جهان با این بزرگی تنگت آید/
-----------------"------------------"-------------
مداح جان؛
مپنداری که روضه، راحت و آسان شده/
یا که مثل سبک رقاصان شده/
جامعه خیری ندیده از خواندن تو/
به جز گره روی گره، انداختن تو/
نخوان ریتمی سخیف ای دادوبیداد/
هنوز شاگرد نگشتی،هستی استاد/
بخوان سبکی که با اخلاص باشد/
که ناحق را خدا از ریشه پاشد/
بخوان سبکی که در خاطر بماند/
که اربابم تو را نوکر بداند/
--------------------------"---------'--------------
القصه؛
 حاج مصطفی خورسندی ما/
مداح جانباز خدا/
این نکته رو باید شنفت/
شاگرد کربلایی گفت/
مداحی هست صداش حال ونوا داره/
دیگری صداش ضعیف، ولی حالش صدا داره/
الگو قراربده جوان، عاشق کبریایی رو/
پیرغلام کوی حسین،نادعلی کربلایی رو/
به یاد حاج ناظم ،آهی،بهاری/
بخوان سبکی بماند یادگاری/
روضه بخوان ،نوحه دلدار بگو/
ای اهل حرم،میرعلمداربگو/
------------------"--------------------------------
خداوندا قسم برشیرخواره/
برآن حنجر که گشته پاره پاره/
بر آن سر ،که از پیکر بریدند/
به ناحق برسر نیزه کشیدند/
به سقایی که تشنه بودو،تشنه لب ماند/
تمام عالم ،از وفایش در عجب ماند/
برآن چشمی که تیر از دست کین خورد/
همان علمداری، که با صورت زمین خورد/
که رسوا کن هر آن اهل ریا را/
بده یاری همه اهل بکا را/
دعای《یزدی》این است به دنیا/
رسان یارب فرج از بهر مولا/
----------------؛----------------------؛-----------
این مثنوی مطول وبا رعایت حال جامعه مداح و با حذف بسیاری از ابیات به دوستداران  ونوکران اهل بیت ارائه گردید،
#التماس_دعا
#الاحقر_الذاکرین

#مجیدیزدانی


مژده دلا،جان به جهان آمده/
مهدی صاحب الزمان آمده/
ز سمت عرش خدا/
خورشید رخشان آمده/
شادباش گوی اوملک/
ازسوی یزدان آمده/
 یعقوب رامژده بده/
یوسف به کنعان آمده/
مصلح کل جهان/
آن شاه شاهان آمده/
ناصر دین خدا/
معنای قرآن آمده/
میراثدار پیغمبران/
سلطان خوبان آمده/
از پس پرده برون /
چون ماه تابان آمده/
از پی خونخواهی/
 شاه لب عطشان آمده/
(یزدی)ندارد طاقتی/
چون بر لبش جان آمده/


-"-"'-شاعر وذاکر اهل بیت؛مجیدیزدانی شهرری


امشب می طهور را درسبو کن/
زنگ دلت را به اشک، شستشو کن/
---------------------------------------------------
برگو به حق مولا،آن مظهر عجائب/
حاجات ما رواکن در لیله الرغائب/
---------------------------------------------------
در این شب نیایش ،دعا و آرزو کن/
باصدق دل به سوی،خدا تو گفتگو کن/
---------------------------------------------------
سبحان الله یا فارج الهم/
مرا رها کن از محنت وغم/
---------------------------------------------------
و ارزقنی ،حیث لا احتسب/
ذکر دل ما شده در لیله الرغائب/
---------------------------------------------------
در بهترین دقایق، قسم به شور و احساس/
عجل علی ظهورک، یارب به حق عباس/
---------------------------------------------------

 #مجید یزدانی


بیهوده نیست، همسفر آماده می کنند/


 اسپند را به پشت در، آماده می کنند/


 این فاطمه ،قرار شد "ام البنین" شود/


 بر دامنش اگر ،پسر آماده میکنند /


قربان شدن ،فقط وفقط ،کار عاشق است/


 تا چشم شور هست، سر آماده می کنند/


 دیگر برای دلهره جایی نمانده است /


در بیشه زار ،شیر نر آماده می کنند/


 در آسمان فاطمه، چون روز روشن است/


 وقتی برای شب، قمر آماده می کنند /


آیینه ی علی است ،مبارک کند خدا /


حقا عجب یلی است، مبارک کند خدا /


دریا دل قبیله ی دریایی آمده /


تنها برای منسب سقایی آمده /


هر مرده زنده می شود ،اما به امر او/


 فرمانروای ملک مسیحا یی آمده/


 اصلا بعید نیست ،که بیمارمان کند/


 وقتی که با چنین ،قدو بالایی آمده/


 زهرا! از آسمان کبودت نگاه کن/


 دوروبره علی ،چه پسرهایی آمده! /


عباس، به مقام خودت افتخار کن/


 زینب برای گفتن لالایی آمده /


تو آمدی و ماه شب مادرت شدی/


 شاگرد اول ادب مادرت شدی/


 اصلا بعید نیست که بیمارمان کنید/


 با دام چشم مست، گرفتارمان کنید/


 دلهای بسته را، زسرزلف وامکن /


باید شهید زلف، پراز دارمان کنید/


 از لطف توست داوطلب سائلت شدیم/


 پشت درآمدیم بدهکارمان کنید/


 ای السلام های شب جمعه های ما /


ما را حرم نیامده زوارمان کنید/


 عاشق شدن به چشم سیاه تو بسته است/


 سلمان شدن فقط به نگاه تو بسته است /



#صابر_خراسانی


گشته جاری به لبم نام اباعبدالله

شده ام نوکر و خدام اباعبدالله  

می شود باز به رویم همه درهای امید

به دعای پدر و مام اباعبدالله

صدچوحاتم همگی ریزه خورندومهمان

برسر سفره ی اکرام ابا عبدالله

از سر جذبه ی رخسار حسین گردیده

مرغ وحشی دلم رام ابا عبدالله

هست از روز ازل تا به قیام عرصات

عزت کعبه ز احرام ابا عبدالله

خواهم از لطف خداوند بنوشم همه دم

شربت معرفت از جام ابا عبدالله

بحق حق که بود بندگی ام یکسره از

رحمت واسعه ی عام ابا عبدالله

هر کسی ظلم نکرد و نپذیرد ستمی

جای پایش شده در گام ابا عبدالله

هرکه شد تشنه ی احسان خدا می خواهد

نوشد از چشمه ی مادام ابا عبدالله

تا ابد آب فرات اشک فشان می باشد

خجل از تشنگی کام ابا عبدالله

هرکه مشتاق بود بهر هدایت چو زهیر

داده او گوش به پیغام ابا عبدالله

من شمیمم که به هنگام جزا می خواهم

کرم و رحمت و انعام ابا عبدالله



علی قاسمی  (شمیم )

شهر مقدس قم


https://t.me/ashare_ayene


#به_امید_دیدار

ذکر مدام روی لبم ثنای مهدی/


دعای فرج بخوان از برای مهدی/


غم هجران ودوری به سر آید/


از دیدن چهره دلربای مهدی/


فرو ریزد کاخ ظالم وستمگر/


با ذولفقار علی و ندای مهدی/


دردی که ندارد شفا هرگز/


درمان بپذیرد از دوای مهدی/


آرام گیرد سینه مجروح فاطمه/


با ناله حیدر و سوز جانفزای مهدی/


شیعه عاقبتی به خیر دارد/


با لطف وزمزمه دعای مهدی/


چه مقام ومنزلتی دارند/


چشم انتظاران با وفای مهدی/


به جای اشک، زدیده خون گریم/


برای غربت بی انتهای مهدی/


زاغیار صله هرگز نگیرد (یزدی)/


مگر زدست گره گشای مهدی/

 

۱۳۹۹/۰۱/۰۴


#مجید_یزدانی


ذاکر شاهنشه خوبان برفت/


تابه جنان در بر جانان برفت/


() آن ذاکر بی ادعا/


وقت سحر آن مه تابان برفت/

 

#شاعر_استاد_جانباز

 

نغمه سرای علی حیدرکرار رفت/


مرد نوای سحر،به سوی دلدار رفت/


شاعراهل بیت وصاحب ذکر ونفس/


عاقبت از بین ما سید قهار رفت/

 

#مجید_یزدانی


#پندیات_استاد_پیرغلام_حاج_علی_آهی


روحش_شاد_یادش_گرامی

 

 

محرمی کو که شود محرم اسرار کسی/


جز خدا نیست کسی راز نگه دار کسی/


پرده در پرده اسرار تو را پاره کند/


پرده برداری اگر از سر اسرار کسی/


بشکند سنگ مکافات تو را شیشه عمر/


بشکنی گر دل غمدیده افکار کسی/


گردداز دست ستم پیشه ترا خانه خراب/


گر ز انگشت زنی صدمه به دیوار کسی/


گهر آبروی خلق مبر آگه باش/


وای بر آنکه برد گوهر شهوار کسی/


اثر خیر تو از لوح زمان محو شود/


محوسازی اگر از بخل تو آثار کسی/


از چراغ دل تو روشنی وسوز برند/


گر که خاموش کنی شمع شب تار کسی/


پرده عفت ناموس تو درند اگر/


به خیانت نگری تا که به دلدار کسی/


خارها بر دل وجانت نهد دست سپهر/


گر بچینی گلی از گلبن گلزار کسی/


رسوایی تو بر سر بازار زنند/


گر شوی باعث بدنامی وآزار کسی/


گره از کار تو جز حق نگشاید ((آهی))/


که به جز حق نبود باخبر از کار کسی/

 

منبع ؛دیوان آهی


نمک در سفره زهرا رقیه است سه ساله دختر مولا رقیه است رقیه باب حاجات ،میر معالج رقیه تا ابد ، باب الحوائج خلق حیدری و دلربا داری رقیه پنجه های مشگل گشا داری رقیه تمام نه فلک این نکته دانند گدایان رقیه پادشاه اند رقیه دختر ماه حسین است فروغ حق به درگاه حسین است گره های کور وا می کند او به عرش وفرش غوغا می کند او نمی گویم اسیری یا رقیه به طفلی هم امیری یا رقیه تمام گریه اش فتح وظفر کرد بنای ظلم را زیر و زبر کرد اگر چه شام ویران شد مکانش دل صاحب زمان عج گرید
زهرا که محبتش اساس دین است پیروزی ما به لطف او تضمین است شد کشته ز دامن علی دست نکشید تفسیر حمایت از اولی الامر این است این فاطمه است هستی عالم به هست اوست چشم تمام مردم عالم به دست اوست گر وصف او به سوره کوثر، خدا کند در شان او هر آنچه بگویند شکست اوست شاعر؛ پیر غلام آل الله مرحوم حاج حمید فرسادی

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

bestlastsecond ذهن طلایی تعمیرگاه مجاز تعمیر ماکروویو،مایکروویو مرجع آموزش جوراب بافی و کسب درآمد Biology